چهارشنبه، بهمن ۱۱، ۱۳۸۵

یازده دقیقه از آمیزش تا عرفان

یازده دقیقه شرح فراز و فرود دو جسم است وقتی به هم می آمیزند.
آمیزشی که از پس آن نیروی یکی فرو می نشیند و دیگری پولی به کف می آورد بی عشق و بی نیاز از آمیزش، آن طور که پائولو کوئلیو به تصویر می کشد در یازده دقیقه اش.
تصویری که نه نیاز در آن معنا پیدا می کند نه درد می کشی آن زمان که ماریا رنج را تحمل می کند تا به لذت برسد.
و عفت بی تاثیر است در هاله نور ماریا. چه، پس از روسپیگری همچنان منور است و نقاشی در کنج میخانه ای نور را می بیند و بی خواسته تن دختر، به او عاشق می شود.
کوئیلیو، همچنان به دنبال عرفان است. حتی در کنج عشرتکده ای در سوئیس. حتی تلاشی ندارد که دختر را معصوم و مظلوم نشان دهد برای خواننده اش. هرچه هست تصورات ذهن است که تصویر ندارد.
ماریا را که در پی عشق، حس مادری و داشتن آشپزخانه ای برای خود است از برزیل بیرون می کشد و تا سوئیس می برد و درمیخانه ای جای می دهد. او را به اتاق مشتریانی از فرانسه، عرب، مسلمان و یهود می برد تا در نهایت به عشق دست یابد. عشقی که مفهمومی عرفانی دارد و از پس ریاضت بیرون کشیده می شود برای ماریای روسپی.
کتاب بی آن که به نقطه اوج برسد، به پایان می رسد.
ماریا تن می سپارد بی آن که آن قدر نیازمند پول باشد. اما میان پول و عفاف تن، پول را انتخاب می کند؛ چرا که اعتقادش به تن آنچنان محکم نیست. در هیچ جای ذهن ماریا، اثری از خشم، نفرت یا حتی لذت نیست.
گویی کوئیلیو، چندان نم خواهد خواننده اش را با زجر ماریا آشنا کند.به طوری که کوتاه و مختصر از دستبندی می گوید که به دست و پای ماریا بسته می شود و خوی خشن مرد بر او غلبه می کند تا از پی رنجر، لذت را در یابد.
حتی اشاره ای به این نمی کند که چطور دختر خود را راضی می کند که همچون فروشنده ای تن خود را عرضه کند به مشتریانش.
عرضه کننده ای که که برای اطاعت از قانون گوش دادن به درددل های مشتریانش، به سراغ اقتصاد، سیاست، روانشناسی و... می رود.

۵ نظر:

ناشناس گفت...

plese send me!
zizi_poya@yahoo.com

ناشناس گفت...

دوست عزیز
تا آنجا که من میدانم این کتاب هرگز در ایران چاپ نشد و اصولا هیچ مترجم عاقلی اینکار را نمیکند
دوم اینکه متنی که در اینترنت به صورت پی دی اف است متن ناکامل این کتاب است که توسط یکی از وبلاگ نویسان به صورت فصل به فصل ترجمه میشد و در وبلاگش قرار میگرفت و مثل بیشتر کار ما ایرانیها ظاهرا ایشان همت نداشتند کار را تمام کنند
مستدام باشید

ناشناس گفت...

Pieman jan, I have the translated book, purchased in iran, vanak sq!!age mishe ye zarre ham ke shode cheshmane mobaraketoono dorost baz konid too onn jammee

ناشناس گفت...

سلام
من نتونستم این کتاب رو از اینترنت پیدا کنم، لطف می کنید برام بفرستید؟
ممنون میشم.
rs232_af@yahoo.com

ناشناس گفت...

این کتاب پائولو هم مثل بقیه کتابهاش واقعاً زیبا بود.هممون یه روز به خاطر چشیدن لذت انتخاب روی زمین اومدیم و متحمل سختی ها و رنج های این دنیا شدیم.
خدا چون هم عاشق بود هم معشوق نخواست ما زیاد توی این دنیا سختی دوریشو بکشیم و به همین خاطر راههای زیادی برای رسیدن بهش جلومون گذاشت که یکیش ارضاء جنسی.
وقتی با عشق عمل آمیزش رو انجام می دی و به اوج لذت جنسی می رسی از این دنیا جدا میشی و میری کنار خودش.
امیدوارم همه این دوری از زمین رو اونجوری که باید تجربه کنند.