یکشنبه، شهریور ۲۴، ۱۳۸۷

ادغام به چه قیمت با کدام ضرورت

نمایندگان مجلس در طرحی نسنجیده بدون کارشناسی سازمان میراث فرهنگی را با وزارت ارشاد ادغام کردند تا این سازمان را که تازه بعد از گذشت سه سال از شوک ادغام با صنعت گردشگری سربرآورده بود دومرتبه دچار شوک کنند

هرچند برخی از نمایندگان کمیسیون های فرهنگی و اقتصادی با این ادغام مخالفند ولی معتقدند که
معاونان رييس جمهور احساس مي‌كنند از حاشيه امنيتي برخوردارند كه اين حس بايد از بين برود و مجلس نقش نظارتي خود را حفظ كند.

رئیس پیشین سازمان دکتر بهشتی معتقد است نمایندگان به جای آقای مشایی میخواهند سازمان را تنبیه کنند. سازماني که زماني دو معاونت در وزارت ارشاد داشت، بر اساس اين طرح قرار است تبديل به يک معاونت در وزارت خانه شود، خوب يک دفعه نمايندگان بيايند و سازمان را منحل کنند.

ادامه را در وبلاگ من بخوانید.

شنبه، شهریور ۲۳، ۱۳۸۷

خرید و فروش خودرو از دلال های تلفنی تا نمایشگاه

خرید و فروش های تلفنی از صفر تا تصادفی

- سلام. من جلالی پور هستم، خبرنگار دنیای خودرو. چندتا سوال داشتم در مورد معاملات خودرو به صورت تلفنی.

مرد پشت تلفن، با صدایی مظنون و سنگین: اول بگید شماره من را از کجا آوردید؟

- آگهی های روزنامه. نوشته بودید "خریدار فقط تصادفی".

مرد پشت تلفن: بله. پارکینگ دار هستم. فقط تصادفی می خرم و می فروشم.

- چرا فقط تصادفی؟ چه می کنید این تصادفی ها را؟

مرد پشت تلفن: تصادفی مشتری خاص خودش را داره. اکثراً صافکارها و نقاش های حرفه ای دنبال این ماشین ها هستند. تعمیر می کنند. سرپاش می کنند و به اسم تصادفی هم می فروشند.

- تصادفی ها را چطور قیمت گذاری می کنید؟ چند درصد زیر قیمت اصلی شون؟

مرد پشت تلفن: این کار خیلی تخصصی است و کاملا بستگی به نوع جمع کردنش داره. یه کاریه مثل پزشکی. فرض کن یکی پاش بره زیر قطار و له بشه. دکتر پا را قطع می کنه؛ اما اصل وجود طرف زنده است. کار ما هم این جوریه. بستگی داره چقدر اصل ماشین و قلبش و بدنه، سالم و سرپا مونده باشه.

- فرق کار شما با بنگاه دار و نمایشگاه دار چیه؟

مرد پشت تلفن: ما تلفنی کار می کنیم. ماشین را می آرن پارکینگ ما توی شهر ری. یه معاینه می کنیم ببینیم چی داره و نداره. قیمت می گذاریم و می خریم. بعد هم براش مشتری پیدا می کنیم و می فروشیم. بنگاه دار دنبال ماشین تر و تمیزه؛ اما ما دنبال تصادفی. فرقی هم نمی کنه چقدر رو پاست یا نه. برای ماشین ناز و ادا در نمی یاریم. تصادفی می خریم و می فروشیم. دست به هیچ چیزش نمی زنیم.

این آقا که با اسم مهندس...... در روزنامه آگهی داده، 10 سال است که در کار خرید و فروش تصادفی است. از صدایش معلوم بود که جوان است و از لحنش مشخص که پارکینگ دار است و بیشترین برخوردش با مرد جماعت و فنی کار خودرو.

خرید و فروش تلفنی حسن بزرگش این است که جا و مکان نمی خواهد. همه جای ایران، سرای معامله است و ساعت هم ندارند.

- سلام. آقای........جلالی پور هستم. خبرنگار دنیای خودرو. چند سوال دارم در مورد.........

آقای پشت خط خیلی مودبانه برای نیم ساعت عذرم را می خواهد تا به کارش برسد و معامله نصفه و نیمه اش را مهر و امضا کند. می دانم که پای سود در میان است.

همان روز. کمی بیش از نیم ساعت بعد. گفت و گو را کمی بعد از سوال و جواب های معمول که "این سوال و جواب ها به چه کار مجله می آید"، بخوانید.

آقای پشت خط: اساس کار ما قبول داشتن دو طرفه و مراودات مالی است. براساس اعتباری که در بازار داریم، معامله می کنیم.

- این اعتبار از کجا آمده و این اعتماد؟

آقای پشت خط: 22 ساله توی این کارم. یک نفر وقتی یک بار معامله کرد بر اساس استاندارد بازار کار و معامله که می گه "صداقت در کلام و تعهد در انجام"، اعتمادش جلب می شه. هر رضایت هم سه تا مشتری با خودش می آره. این طوری چتر کار ما هم روز به روز بزرگ تر می شه.

- یعنی تلفنی قرار و مدارها را می گذارید و قیمت گذاری می کنید و برای........

آقای پشت خط: قرار و مداری در کار نیست. فقط صفر می خریم. صفر هم که نیاز به دید و بازدید نداره. یعنی در 99 درصد موارد نیازی به بازدید نیست.

- فروشنده را چطور پیدا می کنید؟

آقای پشت خط: آن هم تلفنی. مدل و رنگ را می گیم و می فروشیم.

- پس سرمایه ای را درگیر نمی کنید؟

آقای پشت خط: نه. بعد از این که فروشنده برای فروش OK داد، بهش قول 48 ساعت بعد را می دهیم. خریدار را هم که پیدا می کنیم، تعهد می گیریم که ظرف 24 ساعت پول را آماده کند. یعنی 24 ساعت قبل از آن چه به فروشنده وعده داده بودیم.

- تفاوت کار شما با نمایشگاه دارها چیه؟

آقای پشت خط: ما خودرو ویترینی نمی فروشیم. دردسر خوشگل کردن و آماده کردن ماشین برای رهگذر را هم نداریم. چون اساسا کاری با رهگذر نداریم. فقط صفر خرید و فروش می کنیم. رهگذر را فقط جایی باهاش کار می کنیم که اطمینان این را داشته باشیم که سوویچ به دستش بدیم.

- درصد سود یا کمیسیونتون را چطور تعیین می کنید؟

آقای پشت خط: کمیسیون نداریم. براساس ترفند بازار معامله می کنیم. سود ما را بازار تعیین می کنه. گاهی شده که خریدیم 500 تومان؛ اما بازار کشیده پایین و مجبور شدیم از جیب بذاریم روش و بشه ضرر. این چند وقته هم که بازار خوب نبوده.

- الان بازار چه خودروهایی خرابه و چه خودروهایی خوب؟

آقای پشت خط: پرشیا، 206 و گل بازارش خرابه. 405، زانتیا و ورنا خوبه.

- بازار ماشین های سنگین و گران قیمت چطوره؟

آقای پشت خط: اون که الان دو ماهه خرابه. فقط الان سر این قضیه تبصره 11 که قرار شده به ازای هر ماشین بالای 3000 سی سی، سه تا خودروی فرسوده را از رده خارج کنند، بازار "سانتافه" و "آزارا" یک هفته است شیرین شده. مردم افتادند به جنب و جوش.

- در کار واردات ماشین هم هستید؟ یا سفارشی؟

آقای پشت خط: نه والا. خیلی دردسر داره. اون اوایل سوناتا و کمری و آزارا وارد کردیم که پاش را هم خوردیم. صرف نداره. الان هم کسانی که آوردند، دارند ضرر می دهند.

حسن بزرگ خرید و فروش تلفنی یا همان واسطه گری، علاوه بر آن که سرمایه ای را درگیر نمی کند، این است که از عوارض و مالیات می شود جان به در برد. علاوه بر آن، دردسرهای ثبت و سند زدن و هزینه های آن را هم ندارد. ندید می خرند و ندید می فروشند، در عوض سودش می ماند و واسطه.

ویترین های خودرو

فرقی در شمال و جنوبش نیست. کار همه یکی است. از این دست می خرند و به آن دست می فروشند. تنها تفاوت در نوع نگاه است به سبک و سنگین. یکی پیکان برایش سبک است و آن دیگری سوناتا. یکی سنگین ترین معامله اش زانتیا بوده آن هم نه صفر و دیگری با اغماض بی ام و X3.

بنگاه های ماشین، نام دیروز نمایشگاه های اتومبیل امروزی است. بعضی شکیل هستند و بعضی معمولی؛ اما معامله همان است. هر چند که در آن بالایی ها( بالای شهر و شمال نشینان)، معاملاتی هم از نوع زمین و مسکن انجام شود.

براساس تحقیقات میدانی که دارای پشتوانه دقیق اطلاعاتی از نمایشگاه داران تهران است، بزرگ ترین نمایشگاه اتومبیل مجتبی است در خیابان شهید بهشتی یا عباس آباد.

از نظر متراژ، نهایت بزرگی یک نمایشگاه 400 متر است. بعضی از نمایشگاه های بزرگ، به غیر از ظاهر و ویترین عظیمی که مقابل چشم رهگذران و خریداران خودرو دارند، گاهی حیاط یا پارکینگی هم پشت ساختمان دارند که محل پارک خودروهای فروشی اعم از شخصی یا امانی است. گاهی هم اتومبیل ها را صف می کنند در خیابان و بیرون از نمایشگاه.

تعداد اتومبیل های شخصی موجود در ویترین یا انبار هر نمایشگاه رابطه مستقیم و نزدیکی با موجودی و سرمایه نمایشگاه دار دارد. هر چه این سرمایه بالاتر باشد، تعداد خودروهای شخصی بالاتر می رود و همین طور مدل آن نیز. امانی ها هم که تکلیفشان روشن است. مشتری های دایم یا گذری ماشین را برای فروش به نمایشگاه می سپارند آن هم بعد از این که از چند جایی قیمت گرفتند و به اصطلاح قیمت بازار دستشان آمد.

حاج آقای بنز سوار خیابان شریعتی، 40 سال است که خرید و فروش می کند. اولین معامله اش یک پژو 204 بوده که 12 هزار و 300 تومان خریده و به 12 هزار و 800 تومان هم فروخته است. بعد از آن معامله گری را شروع کرده تا امروز که دو میلیارد تومان سرمایه را به همراه شریکش ریخته در نمایشگاه اتومبیل......(اجازه نام بردن از نمایشگاه را ندارم). امروز تخصصی کار می کند آن هم بر روی خودروهای کره ای.

حاج آقای بنز سوار، خودروهای کره ای را برای این انتخاب کرده که قیمت پایینی دارند و از این جهت در حد توان مردم برای خرید هستند.

بیش تر از 10 خودرو در نمایشگاه طنازی می کنند و همه هم صفر هستند. ارزان ترینش سوناتایی است که 37 میلیون و 500 هزار تومان قیمت دارد و گران ترینش هم بی ام و X3 که 129 میلیون تومان معامله می شود.

کار نمایشگاه داری خیلی هم راحت نیست. خود حاج آقای بنز سوار می گوید که مسوولیت زیادی دارد که همه اش گردن نمایشگاه دار است به خصوص اگر خودرو امانی باشد. گرفتن خلافی، اطمینان از سالم بودن خودرو اعم از دستکاری بدنه از رنگ و تصادف، گرفتن خلافی برای اطمینان از سرقتی نبودن و یا نداشتن هیچ گونه فسادی.

سرمایه که زیاد باشد، خدا را شکر قدرت انجام کارهای مختلف هم بالا می رود. دیگر فقط خرید و فروش نیست. ثبت سفارش و واردات هم در کار می آید. حاج آقای بنز سوار، دارد از این خواسته ها و سفارش ها. اگر در تهران باشد و نمایندگی داشته باشد که هیچ. سفارش می دهد و قیمت می گیرد و ظرف زمان مشخص تحویل می دهد؛ اما اگر اتومبیل سفارشی در ایران وجود نداشته باشد یا چنان سفارش سخت گیرانه باشد که نیاز است از خارج وارد شود، آن هم برای حاج آقا چندان کاری ندارد. خرجش یک تلفن است به دوستانش در کشورهای حاشیه خلیج فارس و دوبی آن هم با تعرفه واردات 90 درصد. اما در کار ماشین هایی مثل LM و فراری نیست. واردات ماشین های ممنوع به ایران را در حوزه کاری کسانی می داند که با دستگاه های دولتی رفاقت دارند. هر چند که آن را هم مختص جوان های ژیگول می داند که قصد پز دارند نه سواری و استفاده کاری.

حاج آقا، بنز E280 را معمولا سوار می شود؛ اما گاهی هم 206 یا هیوندا می اندازد زیر پایش. ماشین باز نیست؛ اما اگر پایش بیافتند و ناچار شود ماشین را بفروشد، یکی دیگر سوار می شود. شاید یکی از ویترینی ها را.

آقای حسن متین صادقی، در تمام عمرش از خرید و فروش خودرو بیزار بوده؛ اما بعد از این که ساختمان مسکونی ساخت و واحد زیرین آن به فروش نرفت، آن را تجاری کرد و هشت ماه است که نمایشگاه دار شده؛ اما از نوع نمایندگی اش. یک عمر بی ام و سواری، تنها حلقه واصل او و دنیای کاری فعلی اش هست. خودش می گوید آن قدر اتومبیل شناس هست که تا اسمش را نخواند، نمی داند چیست.

ماشین های نمایشگاه، همه از آن شرکت بی ام و هستند. ارزان ترینش بی ام و 320 است که 70 میلیون تومان قیمت دارد و گران ترینش 630 کروک است که وقت معامله 200 میلیون تومان خرید و فروش می شود.

فرق این نوع نمایشگاه داری با نوع اول آن است که در هر خرید و فروش پورسانت ثابت ........( اجازه ندارم درصد آن را بگویم) به صاحب نمایشگاه تعلق می گیرد. قیمت را نیز شرکت تعیین می کند و میزان دخالت نمایشگاه دار در آن صفر است.

آقای متین صادقی، همه نوع مشتری دارد از نمایشگاه دار تا مشتری های گذری. نمایشگاه دارها زمانی خوب مشتری نمایندگی می شوند که قرار است تعدادی خودرو شرایطی فروخته شود آن هم بدون بهره و در اقساط بلند مدت. نمایشگاه داران این نوع خریدها برایشان صرف دارد. قسطی می خرند و نقد می فروشند آن هم با قیمت تعیینی خودشان.

هر شش بی ام و صف کشیده در ویترین، اگر قرار بر خریدشان داشته باشید، ارزان تر از هیچ نمایشگاهی که نیستند، هیچ که گران تر هم هستند آن هم تنها به یک دلیل" گارانتی اصل."

آقای صادقی خودش می گوید: خرید از نمایندگی مثل خرید از کمپانی است آن هم در آلمان. کیلومتر واقعا صفر است و در دوبی یا تهران صفر نشده است. گارانتی اش هم متفرقه نیست. شرکت ضمانت می کند آن هم برای دو سال.

تامین خودروی سفارشی آن هم فقط از محصولات شرکت هم از طریق نمایندگی انجام می شود. بعد از ثبت سفارش که غیر از مدل و رنگ خودرو مربوط به تودوزی و ظاهر آن است، زمان تحویل سه ماه بعد از آن است.

به غیر از نمایندگی ها که شرکت میزان پورسانت و حق فروشنده را تعیین می کند، پورسانت بقیه نمایشگاه دارها، بر اساس اتومبیلی که خرید و فروش می کنند و سرقفلی مغازه شان است. این را نمایشگاه دار خیابان شوش می گوید که تنها یک پژو 405 آن هم نه صفر را در ویترین نه چندان تر و تمیزش گذاشته است. زانتیای 27 میلیون تومانی کلان ترین معامله ای بوده که در تمام 50 سال نمایشگاه داری اش کرده است. حق کمیسیونی هم که نصیبش شده، 100 هزار تومان بوده است که به طور مشترک خریدار و فروشنده داده اند. خودش می گوید که چون مالیات و عوارض نمایشگاه داران خیابان های شریعتی و عباس آباد 10 برابر مغازه او است، تفاوت زیادی بین حق کمیسیون های دریافتی در معاملات وجود دارد.

ماشین سبک برای او پیکان و پراید است و سنگین فروشی و سفارشی فروشی اش، پرشیا و 405. که همه این ها برایش سودی در حد 40 هزار تومان (راست و دروغش گردن گوینده)، دارد.

بازار خرید و فروش خودرو رابطه خیلی نزدیک و مستقیمی با توان مالی مردم و رونق دیگر بازارها دارد. رکود بخش های تولیدی و مسکن، بازار خودرو را هم کساد می کند. مثل امسال که از ابتدای تابستان این رکود چشمگیر شده است. هرچند دست زیاد شده و بعضی ها نمایشگاه های آنچنانی زده اند؛ اما این شغل زمانی نانش در روغن است که دیگر بخش ها چرخشان خوب بچرخد.

شماره 86 دنیای خودرو

پنجشنبه، شهریور ۲۱، ۱۳۸۷

قوطی های سرکتاب گیران؛ از بخت گشایی تا زبان بند


"الهم صل علی محمد و آل محمد" «خانم‌ها، با ذکر یک صلوات دیگه، رو به قبله بشینید و سوره "یاسین" را شروع کنید.» گوینده، زنی تر و فرز است که دو اتاق تو در تو را بالا و پایین می ‌کند و به من و همراهم که در راهرو ایستاده‌ ایم، تشر می ‌زند که وارد اتاق شویم.

دور تا دور دو اتاق‌ ۱۲ متری جمعیت نشسته و فقط بالای اتاق جلویی، یک پشتی است و میزی کوتاه با چند کتاب دعا و قرآن، روی زمین که پشتش خالی است. آن جا، «حاج خانوم» می‌نشیند. سرکتاب باز می‌ کند و نسخه می ‌نویسد و دعا می ‌دهد برای حل مشکلات.

گزارش محافل دعانویسی و مشکل گشایی را در زیگ زاگ بخوانید.

سه‌شنبه، شهریور ۱۹، ۱۳۸۷

سخنرانی امام خمینی در نوفل لوشاتو

در ایران اسلامی علما خودشان حکومت نخواهند کرد و فقط ناظر و هادی امور خواهند بود. خود من نیز هیچ مقام رهبری نخواهم داشت و از همان ابتدا به حجره تدریس خود در قم برخواهم گشت.

مصاحبه با خبرگزاری رویتر، نوفل لوشاتو، 5 آبان 1357

در جمهوری اسلامی کمونیستها هم در بیان عقید خود آزاد خواهند بود.

مصاحبه با سازمان عفو بین الملل، نوفل لوشاتو، 10 نوامبر 1978

در جمهوری اسلامی زنان در همه چیز حقوقی کاملاً مساوی با مردان خواهند بود.

مصاحبه با روزنامه گاردین، نوفل لوشاتو، 1 آبان 1357

در حکومت اسلامی رادیو، تلوزیون، و مطبوعات مطلقاً آزاد خواهند بود و دولت حق نظارت بر آنها را نخواهد داشت.

مصاحبه با روزنامه پیزا سره، نوفل لوشاتو، 2 نوامبر 1978

در منطق اینها آزادی یعنی به زندان کشیدن مخالفان، سانسور مطبوعات و اداره دستگاههی تبلیغاتی. در این منطق تمدن و ترقی یعنی تبعیت تمام شریان های مملکت از فر هنگ و اقتصاد و ارتش و دستگاه های قانونگذاری و قضایی و اجرایی از یک مرکز واحد. ما همه اینها را از بین خواهیم برد.

سخنرانی برای گروهی از دانشجویان یرانی در اروپا، نوفل لوشاتو، 8 آبان 1357

ما همه مظاهر تمدن را با آغوش باز قبول داریم.

سخنرانی برای گروهی از ایرانیان، نوفل لوشاتو، 19 مهر 1357

برای همه اقلیت های مذهبی آزادی بطور کامل خواهد بود و هر کس خواهد توانست اظهار عقیده خودش را بکند.

کنفرانس مطبوعاتی، نوفل لوشاتو، 9 نوامبر 1978

نه رغبت شخصی من و نه وضع مزاجی من اجازه نمی دهند که بعد از سقوط رژیم فعلی شخصاً نقشی در اداره امور مملکت داشته باشم.

مصاحبه با خبرگزاری اسوشیتد پرس، نوفل لوشاتو، 17 نوامبر 1975

دولت اسلامی ما یک دولت دموکراتیک به معنی واقعی خواهد بود. من در داخل ین حکومت هیچ فعالیتی برای خودم نخواهم داشت.

مصاحبه با تلوزیون NBC ، نوفل لوشاتو، 11 نوامبر 1978

من نمی خواهم رهبر جمهوری اسلامی آینده باشم. نمی خواهم حکومت یا قدرت را بدست بگیرم.

مصاحبه با تلوزیون اتریش، نوفل لوشاتو، 16 نوامبر 1978

در جمهوری اسلامی زن ها آزاد خواهند بود. در تحصیل هم آزاد خواهند بود. در کارهای دیگر هم آزاد خواهند بود.

مصاحبه با هفته نامه گاردین، نوفل لوشاتو16 نوامبر 1978

پس از رفتن شاه من نه رییس جمهور خواهم شد، نه هیچ مقام رهبری دیگری را به عهده خواهم گرفت.

مصاحبه با روزنامه لموند، نوفل لوشاتو، 9 ژانویه 1979

پنجشنبه، شهریور ۱۴، ۱۳۸۷

بنزین فروشان آزاد جاده ای


خیلی ناآشنا و نامفهوم نیست معنای تکان دادن یک گالن کوچک در کنار خیابان و یا جاده. معنا و مفهوم آن این است که "برادر، بنزین ندارم. مرام به خرج بده به اندازه یکی–دو لیتر".
این تصویر آشنا تا یک سال پیش خیلی زود به نتیجه می رسید و حداقل یکی دو نفری مددکار ماشین مانده در راه می شدند؛ اما الان و بعد از «سهمیه بندی بنزین» در تیر ماه ۸۶، این تصاویر خیلی زود جمع و ختم به خیر نمی شوند. مگر با چند اسکناس سبز رنگ هزار تومانی. یعنی خرید و فروش خیابانی و جاده ای بنزین.
ادامه مطلب را در
زیگ زاگ بخوانید.