مترو امروز به بهارستان نرسید. اطراف هرم هفتمی ها خالی و خلوت بود. اما خودشان غوغایی داشتند. بار اول نبود که منتخبی در خانه ملت قسم می خورد؛ اما منتخب اولین مجلس قسمنامه را در هرم افتتاح کرد. قبل از آن همه را گشتند تا همراهی ،کیفی یا پوشه ای نداشته باشند. یکی عصبانی شد، دیگری فریاد زد و آن یکی آرامش خواست و صبوری. این اول بار بود که می گشتنشان. فریاد و غوغا بود که آمدند. خاتمی با لبخند اما نه آن خنده های چند روز پیش کمی آرام تر ، پیر مغلوب هم آرام آمد و بی حرف و سخن نشست. و . . منتخب آمد. منتخب با محافظانش آمد. محافظان با هلی کوپتر آمدند. قسم خورد و خنده هایش در میان هلهله و آغوش گرم بهشتیان و هفتمی ها گم شد. خاتمی رفت بی آن که . . . .
شنبه، مرداد ۱۵، ۱۳۸۴
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر