شنبه، خرداد ۳۰، ۱۳۸۸

چنگ و دندان سلاح به دستان بر روی سبز دستان

بعد از اجتماعات چند روزه ای که همه با آرامش برگزار شد، نیروهای نظامی امروز سنگ تمام گذاشتند و تمام دندان هایی که بر جگر گذاشته بودند را نشان مردم دادند.
اعتراضات مردمی نسبت به نتیجه انتخابا وارد دومین هفته خود شد. این نوع اعتراضات برای اولین بار در ایران و به صورت خودجوش برگزار می شد و تجمع کنندگان در سکوت، مسیرهایی را می پیمودند. به غیر از مراسم روز دوشنبه هفته گذشته که در آخرین دقایق با تحریک نیروهای نظامی به درگیری کشیده شد، سایر روزها همراه با آرامش بود.
روز شنبه روز متفاوتی برای تهران بود که آن را با آتش و گاز اشک آور و باطوم به پایان رساند.
به طور خلاصه شنبه را می توان این گونه فهرست کرد:
1- از جمعه شب بخش عمده ای از مغازه داران خیابان انقلاب حد فاصل میدان تا چهار راه ولیعصر می دانستند که روز شنبه باید ساعت 11 تعطیل باشند.
2- علاوه بر مغازه ها، سینماها نیز تعطیل بودند.
3- نیروهای نظامی اعم از سپاه، نیروی انتظامی و لباس شخصی ها که برخی جلیقه های سپاه به تن داشتند و گارد ضد شورش، در میادین مختلف مستقر شدند. شروع این جایگری ها از خیابان انقلاب بود. میدان آزادی، جمهوری، توحید، ولی عصر، فردوسی، هفت تیر، امام حسین، سعادت آباد، بهارستان و چهارراه ولیعصر از دیگر مکان های استقرار نیروهای نظامی رسمی و غیر رسمی بود.
4- در کنار نیروهایی که با خود اسلحه، باطوم، اسپری، چوب، شلنگ همراه داشتند و مسلح به جلیقه های ضد گلوله و آتش بودند، ماشین های آب پاش نیز قرار داشت و تعداد قابل توجهی آمبولانس.
5-از میدان امام حسین تا آزادی و خیابان های منتهی به این میادین، در سر هر چهاراه، حداقل 30 نیروی نظامی ایستاده بودند.
6- با گذشت زمان تعداد نیروهای رسمی و غیر رسمی، افزایش می یافت. این افراد مردم و عابران را از ورود به خیابان انقلاب و خیابان های منتهی به آن منع می کردند به خصوص افرادی را که به نظر دانشجو بودند.
7- نیروهای رسمی و غیررسمی در مواردی برای دادن مجوز عبور به افراد مدارک شناسایی آنها و حتی تلفن همراه و کیف آنها را بازرسی می کردند.
8- تلفن های همراه از ساعت 2.5 قطع شد و همچنان طبق روال شب های قبل همچنان ارتباط محدود است.
9- در هر کجا که مردم می توانستد به هم می پیوسند و با صدای "الله اکبر" و "مرگ بر دیکتاتور"، اعتراضات خود را اعلام می کردند که با واکنش شدید نیروهای حاضر روبه رو می شد و علاوه بر نیروهای مستقر در هر محل، موتورسواران یگان ویژه و لباس شخصی نیز وارد عرصه می شدند.
10- نیروهای غیررسمی با فریاد و کوبیدن چوب یا شلنگ هایشان به دیوار سعی در متفرق کردن مردم داشتند و نیروهای رسمی نیز تیرهوایی شلیک می کردند.
11- میرحسین موسوی، در خیابان جیحون به جمعی که تجمع آرام خود را آغاز کرده بودند پیوست و گفت:" انا لله و انا الیه راجعون شروع شده گفته است: از پدرانمان آموخته ایم که نهایتا خون بیگناهان دامن گناهکاران را خواهد گرفت. آماده شهادت هستم. ننگ بر شما ای دولت کودتا." وی از مردم خواست تا در صورت بازداشت وی، دست به اعتصاب ملی بزنند.
12- بر اساس اخبار و مشاهدات، درگیری در خیابان کارگر، کوی دانشگاه و میدان توحید بسیار شدید بوده و چند نفر نیز مورد اصابت مستقیم تیر قرار گرفته اند.
13- نیروهای نظامی علاوه بر استفاده از تیرهوایی و گاز اشک آور برای مقابله با جمعیت، از آب جوش نیز استفاده می کردند.
14- در قسمت هایی از شهر، علاوه بر خیابان های اصلی، درگیری ها به خیابان های فرعی نیز کشیده شده و در مواردی نیز به داخل خانه های نیز برده شده است.
15- صدای الله اکبر امشب بلندتر از شب های قبل بود.
16- رسانه ها همچنان از انتشار هر گونه خبری در مورد این تجمعات و درگیری ها خودداری می کنند و از آن منع شده اند؛ اما خبرگزاری فارس به شیوه ای کاملا قدیمی سعی در ایجاد فضایی دارد تا ریشه و هدایت این اعتراضات را به خارج از کشور ارتباط دهد و همچنان هر روز تعدا قابل توجهی خبر منتشر می کند که به سرعت تکذیب شده؛ اما بر خلاف قانون مطبوعات از درج اشتباه خود شانه خالی می کند.
17- با توجه به محدودیت های ارتباطی تنها راه خبرگیری از آخرین وضعیت درگیری ها باید خود شخصا به خیابان ها رفت و شاهد عینی بود.
نتیجه گیری: مردم همچنان خواستار به دست آوردن حقوق خود هستند. موسوی بعد از 20 سال سکوت، بر عهد خود با مردم ایستاده و صحنه را خالی نمی کند. بوی باروت و گاز اشک آور شهر را گرفته است. من از این همه نیروی امنیتی که می خواهند شهر را امن کنند، می ترسم؛ چرا که رحمی در چشم هیچ کدام نمی بینم همچون همان که ظهر زمانی که برای انجام وظیفه می رفت از پشت موتورش دو بار متلک انداخت و نیشش تا بناگوش باز شد و دوستانش هم لبخند به لب شدند از این شیرین کاری این نیروی امنیتی.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

من ميدان انقلاب بودم آب جوش نبود و آب سرد و ما همگي خيس شديم ولي جنگ بين مردم و نيروها بود