با وجودی که در آخرین لحظه ها اعلام شد که محل تجمع سیاه پوشان انتخابات از میدان انقلاب به میدان امام خمینی منتقل شده و در شرایطی که سیستم های ارتباطی در شرایط حداقلی و بسیار محدود قرار دارند، جمعیتی که از ساعت 4 به سمت میدان امام خمینی روانه شد، بسیار قابل توجه بود.
شروع جمعیت از تقاطع لاله زار- انقلاب بود و کشیده شد تا میدان امام خمینی و از سمت خیابان فردوسی تا میدان و از سمت جنوب نیز تا پارک شهر. بیش از 500 هزار نفر جمع شده بودند که اکثریت لباس سیاه بر تن داشتند و بازو بند یا مچ بند سیاه؛ اما همه ساکت و تمام حرف هایشان را بر روی کاغذهایی که در دست داشتند، ریخته بودند. بیش از هر چیز رایشان را می خواستند و این که بگویند ما خس و خاشاک نیستیم؛ هر چند امروز آقای احمدی نژاد تکذیب کرد این گفته را و البته صدا و سیما بر خلاف رویه همیشگی کمی اخلاق حرفه ای را چاشنی کرد و اصل کلام ضبط شده را نیز به شهادت آورد که "این حرف شما بوده است."
جای گلایه از تکذیب نیست که مسبوق به سابقه است این رفتار.
سکوت جمع زمانی شکسته شد که میرحسین نیز به جمع متحصنان اضافه شد و همه یک صدا فریاد زدند:" الله اکبر"، "موسوی، موسوی، حمایتت می کنیم".
پلاکاردهای مردمی هر روز محتوای تازه ای پیدا می کند. پلاکاردهای روز پنجشنبه این ها بود: "برادر شهیدم، رایت را پس می گیرم"،" دوباره می سازمت وطن، اگرچه با خشت جان خویش"،"صدا و سیما ، رسانه ضد ملی" ، " آقای حداد عادل عدالت این بود؟"، " می دانیم بی بی سی و صدای آمریکا بد است؛ اما صدایمان را از کدام رسانه داخلی به گوش شما برسانیم ؟"،"تا جمعه ما ملت فهیم بودیم ؟" و"آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است؟"
موسوی، بعد از حضور در جمع بر روی ماشین رفت و با بلند گوی دستی چند جمله کوتاه گفت که مهمترین آن تاکید بر این نکته بود که ما شهید و کشته داده ایم و در این راه باید بر حفظ آرا مصر باشیم. خواسته ما اعلام و خواندن درست آرایمان بوده است و تنها رای خود را می خواهیم. او باز هم تاکید کرد که از حق خود و مردم نخواهد گذشت.
یکی از اعتراضات مردم نسبت به وضعیت ارتباطات و تلفن همراه بود که هم زمان با شروع هر تجمعی قطع می شود و این روند تا پاسی از شب و حتی تا بامداد روز بعد ادامه دارد که البته هیچ کس هم هیچ پاسخی نمی دهد، تنها صدا و سیما همچنان اصرار دارد که مردم پیامک های خود را به برنامه ها ارسال کنند و گاهی نیز این پیامک ها را می خواند.
در این تجمع ها حضور افراد مسن و خانواده هایی که همراه با هم در این اجتماعات حاضر می شوند، جالب است و حکایت از شناخت تازه از حقوق ملی و شهروندی و مطالبات آنها دارد.
در طول راه، هر روز روایت های تازه ای از همبستگی وجود دارد. زن هایی که در مقابل خانه شان آب به معترضان می دهند و خسته نباشید و موفق باشید می گویند. شکلات هایی که برای شادی روح کشته شدگان توسط کسبه پخش می شود و نان بربری داغی که دست به دست می شود میان مردم برای آن که برای ادامه راه جان تازه ای بگیرند. این ها همه آن سوی واقعیتی است که هنوز صدا و سیما ندیده است و تنها برای اثبات نظرش به سراغ چند معترض می رود و در بوق و کرنا می کند که همه عاصی شده اند از این رفت و آمد. ما هم عاصی شده این از این همه وارونه دیدن شما.
این جمع بعد از پایان تحصن به آرامی به سمت میدان فردوسی حرکت کرد و از آنجا نیز به سمت انقلاب رفت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر